معرفی وبلاگ
بسم رب الشهداء این وبلاگ مربوط به تقویم شهدای محله حکم آباد تبریز برای علاقمندان به خاطرات شهدا ایجاد شده است.
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 19860
تعداد نوشته ها : 261
تعداد نظرات : 5
چاپ این صفحه
Rss
طراح قالب
GraphistThem252


✍🏻 در زمان تشکیل بسیج به فرمان امام خمینی ره
جزء اولین کسانی بود که عضو بسیج شد و لباس مقدس بسیجی به تن کرد و به پاس فعالیت مستمر در بسیج به عنوان بسیجی نمونه شناخته شد وعازم حج  بیت الله الحرام گردید.
🔶 با وجود کمی سن دیگران را به شرکت در نمازجمعه وجماعت ودعای کمیل تشویق می کرد.
سالار شناسنامه جدیدی دست وپا کرد وبه همراه مادرش به ستاد اعزام مراجعه نمود .
وقت اولین اعزام رسیده بود . او راهی بود ، راهی دریای نور .
🟢 جبهه دیار عاشقان چنان او را مجذوب خود کرده بود که بعد از یک بار اسارت و چهاربار زخمی شدن ، به جبهه بازگشت و سر انجام در تاریخ هیجدهم بهمن ماه سال 1361 در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه به خیل شهیدان مفقود الجسد پیوست وجاودانه شد.

#شهید_سالار_قزیلی
🌷🌹تقویم یادبود شهداء   🌹🌷
@shohada_hokmabad_tbriz
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄





دسته ها : زندگی نامه
1402/10/21 20:45


💠 گزارشی ازاثرات بمب های شیمیایی عراق در بیان یک بیسیمچی لشکر 31عاشورا

✍️  در تاریخ 1365 /4/10  که قرار بود به قرارگاه برگردم و مقداری از وسایل لازم را با خودم به خط ببرم، تعدادی ازهواپیماهای عراقی در حالیکه در سطح پایین پرواز میکردند وارد جین دره سی شدند و بدون اینکه صدای بمبارانی شنیده شود برگشتند ولی در یک لحظه دود سفیدی تمام آن منطقه را دربرگرفت همراه با چند نفر دیگر با ماشین راهی منطقه مذکور شدیم وقتی به اردوگاه رسیدیم مشاهده کردیم شیمیایی زده اند و همه در حال فرار به سوی بلندی ها هستند ،
🔵 هر چه در دَم دست داشتیم آتش زدیم تا مختصری از اثر شیمیایی کاسته شود
با توجه به اینکه دشمن بعثی از گاز خردل استفاده کرده بود
تمام پوست بدن و اطراف چشمانمان به طرز وحشتناکی تاول زده بود و همچنین به دلیل ناراحتی ریوی تنگی نفس شدیدی داشتیم به همین دلیل ما را با ماشین به حمامی در اطراف جوانرود، که حمام ش م ر (شیمیایی – میکروبی – رادیو اکتیو) میگفتند، بردند و پس از روغن مالی و تجویز دارو، مدتی در قرنطینه بودیم  بعد از چند روز، به اردوگاه شهید مقیمی در چهارزبر رفتیم
🔶 در آنجا دوباره تاول های دور چشم هایم عود کرد و هر چند یکبار تاول ها می ترکید، به گونه ای که هیچ جا را نمی دیدم و برای رفتن به دستشویی یکی از بچه ها دستم را می گرفت وضعیت جسمانیم به قدری وخیم شده بود که زبان قادر به توصیف آن نیست حدود 12روزی که در آنجا بودیم تحت نظر پزشکان مداوا می شدم، و با بهبودی نسبی چند روزی به عنوان مرخصی به تبریز رفتم
📚سلسله اعصاب فرماندهی
راوی :حاج کاظم احمدنژاد
🌷🌹تقویم یادبود شهداء   🌹🌷
@shohada_hokmabad_tbriz
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═


دسته ها : خاطرات
1402/10/21 20:44



✍️ شهادت مرگ زیرکان است؛ مرگ انسانهاى زیرک و هوشیار است...بیانات رهبر انقلاب: 

1368/05/25


💠 روز 17/مرداد/1342 در طلوع سپیده دم صادق در یک خانواده مذهبى در  تبریز فرزندى زاده شد که  نام او را رحیم نهادند.  و از همان دوران کودکی، در جهت رشد فکرى و اعتقادى خویش به مطالعه کتب مذهبى و اعتقادى پرداخت.
در ماههاى اوّل پیروزى انقلاب همزمان با تشکیل واحدهاى احتیاط از اولین افرادى بود که به واحد احتیاط منطقه 16 حکم آباد پیوست و در بخش فرهنگى مسجد «مصعب بن عمیر» فعالیت گسترده خویش را آغاز نمود.
با شروع جنگ تحمیلى، رحیم که ظلم ستیز بود و حق پیشه، بلافاصله در اردوى نظامى شرکت کرد و قصد عزیمت به میادین نبرد نمود. وى در اوایل سال 1360 ه .ش آموزش کوتاه مدت را در «پادگان خاصبان» گذراند و همراه قافله عزتمند بسیجیان به جبهه هاى خون و شرف اعزام شد.
در عملیات «مسلم بن عقیل» زخم شیرین عشق بر جانش نشست و با اصابت ترکش خمپاره به ناحیه شکم مجروح گشت
او دوباره کوله بار سبکبالى اش را از عشق خدا و شهادت پر کرد و مشتاقانه عازم جبهه شد.
🔶 رحیم به هفتمین شهر عشق رسیده بود و جز رضاى خدا نمى خواست تا اینکه در عملیات ظفرمند «کربلاى 5» بعد از نبردى مردانه و حماسه آفرینى جانانه، درهاى بهشت به رویش گشوده گشت و روح بى تاب او در ملکوت اعلى آشیان گرفت.
پیکر مطهر رحیم بعد از 39 روز شناسائى و پشت جبهه منتقل و در چهارم اسفند ماه سال 1365، در میان زورق دستها و دلهاى بیقرار، عطر شهادت را دوباره در جان شهرتبریز  پاشید و جاودانه گشت.
#شهید_رحیم_محجل والا
🌷🌹تقویم یادبود شهداء   🌹🌷
@shohada_hokmabad_tbriz
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄


دسته ها : زندگی نامه
1402/10/21 20:44




✍🏻 امروز روز پدر است
روز مردانی که عاشقانه و شجاعانه تا آن سوی مرزها رفتند
وبا اهدای خون پاک و مقدس شان اجازه ندادند معجر از سر ناموس مسلمانی کشیده شود، همان مردان بی ادعایی که طعم پدر شدن را نچشیدند
و نام پدر از زبان کودکان خود نشنیدند.
پدران شهید آسایش و آرامش خود را فدای آرامش آیندگان کردند چرا که عمق عشق و اندیشه شان از عمق اقیانوس ها فراتر بود.
به مناسبت فرا رسیدن روز پدر، در وصف پدران شهید، همدلانه برای لحظه ای هم که شده فرزندان این بزرگ مردان را همراهی نموده و مرهمی برای دل رنج دیده شان شده باشیم.
 💠 یاد کنیم همه پدران آسمانی را به هدیه یک صلوات
🌹شهید محمد علی ولیپور: 10فرزند
🌷شهید زلفعلی وطن دوست: 9فرزند
🌹شهیدرحمان امیری: 8فرزند
🌷شهیدقربانعلی بجانی:6فرزند
🌹شهید ملک علی رضوی:6فرزند
🌷شهیدخلیل الله بهرامی:5
🌹شهید تاروردی شمسی:5فرزند
🌷شهید علی شاهی:4فرزند
🌹شهیدمحمدعبدلی:4فرزند
🌷شهید یحی لطف الله زاده :4
🌹شهیدپرویز راه انجام اصل:3فرزند
🌷شهیدسید جمشیدآتش پنجه:3
🌹شهید علی صادقی:3فرزند
🌷شهیدایو ب بلندی:3فرزن
🌹شهیدصمدافقی:2فرزند
🌷شهیدقنبر اکبرنژاد:2فرزند
🌹شهیدعباس آقاپور: 2 فرزند
🌷شهیدمحمد امامی :2فرزند
🌹شهید اصغر طالبی :2فرزند
🌷شهیدمحرم حضرتی: 2 فرزند
🌹شهید جعفر قلی نژاد:2فرزند
🌷شهیدرحمان حشمتی:2فرزند
🌹شهیدقربانعلی حسینی :2فرزند
🌷شهیدبیوک بهرامی زاده:1فرزند
🌹شهیدعباسعلی شریفی:1فرزند
🌷شهید غیبعلی کیانی: 1فرزند
🌹شهیدفیروز خدایی: 1فرزند
🌷شهیدرحیم افتخاری:1فرزند
🌹شهیدبهمن جوادی:1فرزند

#میلاد_امام_علی
#روز_پدر
#روز_پدر_مبارک_باد

🌷🌹تقویم یادبود شهداء   🌹🌷


دسته ها : زندگی نامه
1402/10/21 20:44



💠 لحظه های آسمانی شدن شهید رحیم افتخاری
🟢 فکر کردم آن پنج نفر دیگر به شفاعت هم نیازی ندارند
#شهد_رحیم_افتخاری
✍🏻 نیروها در ستون ایستاده بودند و آماده حرکت بودند.چهره ها دیدنی بود.انگار شب اول حمله بود.
وقتی پیش بچه ها برگشتم دیدم امیر با چهار نفر شانه به شانه هم ایستاده اند :امیر مارالباش،رضا گلولیان،رحیم افتخاری،مهدی محمدی و یک نفر دیگر دستشان را روی هم گذاشته بودند.
آن پنج نفر را که در آن حالت دیدم دلم فرو ریخت.قبلا هم از آن پیمان بستن ها دیده بودم.
مرا که دیدند گفتند:«آقا سید تو هم بیا اینجا»
گفتم: «جریان چیه؟»
پاسخ دادند:«میخواهیم هر کی شهید شد بقیه رو شفاعت کنه.»
خواستم فضا رو عوض کنم ، گفتم:«هنوز هیچی نشده به فکر شهادت هستید؟»
موعد حرکت فرا رسید.قرار بود حرکت به دو و به ستون باشد.
ستون از جا بلند شد.به دنبال ستون از خاکریز گذشتم.حالا دیگر در منطقه عراق می دویدیم.
کمی جلوتر به کپه خاکی رسیدیم.که اگر بشود اسمش را خاکریز گذاشت ،خاکریزی به بلندی نیم متر بود.بدون لحظه ای توقف از آن جا هم گذشتیم.زمین مسطح بود ؛صاف صاف بدون هیچ گونه پستی و بلندی.
صدا از کسی در نمی آمد.خوب داشتیم پیش می رفتیم ،اما در یک لحظه اشتباهی رخ داد.
اشتباه از جانب کسی بود که به او کلت منور داده شده بود .
قرار بود ما زمانی منور بزنیم که به خط زده و خاکریز را شکسته ایم اما او در آن لحظه نا بهنگام منور زد!
علت اشتباه هرچه بودمنوری از جانب ما به آسمان شلیک شد و عراقی ها که در شرایط عملیاتی و آماده باش بودند بلافاصله منطقه را زیر آتش گرفتند.

علت اشتباه هرچه بودمنوری از جانب ما به آسمان شلیک شد و عراقی ها که در شرایط عملیاتی و آماده باش بودند بلافاصله منطقه را زیر آتش گرفتند.
آتش چنان پر حجم بود که همه بچه های ما در همان لحظه اول بر زمین ریخت.لحظه عجیبی بود.فکر کردم کار همه تمام شد.
دور و برم را نگاه کردم کسی تکان نمی خورد.همه روی زمین افتاده بودند و به هر کدام دست می زدم آرام می غلتید.
دیوانه شده بودم و احساس می کردم باید خودم را به هر نحو پیش امیر و رحیم که جلوتر از همه می دویدند برسانم.
به سنگینی از جا کنده شدم.جلوتر امیر را پیدا کردم.او و هم پیمانانش کنار هم روی زمین افتاده بودند.
خط نازکی از خون از دهان امیر جاری بود.آه از نهادم بلند شد.همه چیز تمام شده بود.
با همان ناباوری رحیم را دیدم و رضا را...
فکر کردم آن پنج نفر دیگر به شفاعت هم نیازی ندارند چون همه با هم رفته بودند.

📚 بر گرفته از  کتاب «نورالدین پسر ایران»
#شهدای_حکم‌آباد
#شهد_رحیم_افتخاری
🌷🌹تقویم یادبود شهداء   🌹🌷
@shohada_hokmabad_tbriz
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄


دسته ها : خاطرات
1402/10/21 20:44



💠 مقام معظم رهبری حضرت ایت الله خامنه ای:
« شب‌های عملیات کربلای 5  شب‌های قدر این انقلاب است و انس با آن باعث وارسته شدن می باشد، هر کس آن عملیات را فراموش کند نامش از اردوگاه انقلاب قلم خواهد خورد؛ لذا باید این حادثه بزرگ را زنده نگه داریم.»

نام‌ عملیات: کربلای‌5 و عملیات‌ تکمیلی‌
زمان‌ اجرا: 10/19 /1365
مدت‌ اجرا:70 روز
تلفات‌ دشمن‌: 42700(کشته، زخمی‌ و اسیر )
رمز عملیات: یا زهرا(سلام‌ الله‌ علیها)
مکان‌ اجرا: منطقه‌ عمومی‌ شرق‌ بصره‌ -سراسر محور جنوبی‌ جنگ‌
ارگان‌های‌ عمل‌کننده: سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌

اهداف‌ عملیات:
 انهدام‌ ماشین‌ جنگی‌ دشمن، گشودن‌ راه‌ برای‌ سرنوشت‌ جنگ‌ طولانی‌ و پاسخ‌ به‌ انتظارات‌ مردم‌ و تهدید شهر بصره‌
#عملیات_کربلای5
#شهدای_حکم‌آباد
🌷🌹تقویم یادبود شهداء   🌹🌷

دسته ها : مناسبت ها
1402/10/21 20:44



✍🏻 مناجاتنامه بسیجی شهید سرهنگ محمد عبدلی
🔹 خدایا چکار کنم آیابراى آمرزش گناهانم بدرگاهت گریه کنم که لایق نیستم.
مال دنیا در راهت احسان کنم که به آن صورت ثروتى ندارم  
اگر این جان بى ارزشم را در راهت فدا کنم اگر این  فدا شدن جانم در پیشگاه با عظمت تو قابلى داشته باشد.
🔸 ولى مهربانى تو برایم ثابت شده و امید به این دارم که درمقابل عدالت تو و رحمتت قرار گرفته.
🔸معبودا تو خودت شاهد هستى که این بنده گنهکار در مقابل عشق محبوبى مثل تو از همه چیزش گذشته و همه را فراموش کرده یعنى از پدر، مادر  و عزیزانش بگذرد و تنها تو را ببیند، چون تو خودت خواستى که این بنده روسیاه عاشقت شود و معشوق هم یکى می شود آنهم توئى .
پس عنایتى کن از عظمت و کرامتت گناهان این روسیاه را ببخش  و اگر نبخشى کجا بروم ودر خانه چه کسى را بزنم چون کسى را غیر از تو ندارم.
🔹بارالها ترا به 14 معصوم علیهم السلام قَسمت مى دهم و ترابه تمام عزیزانت قَسمت میدهم تا نیامرزى این گنهکار را از دنیامبر.
 خداوندا ترا به عصمت حضرت زهرا( سلام الله) قسمت مى دهم که در پیشگاهت آبرو دارد مرا از در خودت نا امید نکن.
بار خدایا جاى این بنده روسیاه رادر بهشتت می خواهى قرار بدهى و یا مى خواهى در داغ‌ترین آتش جهنمت بسوزانى حرفى ندارم .
✅  فقط عشق را به من یادبده و مرا عاشق خودت بکن و در حین عاشقى اگر هزاران مرتبه هم مرا در بالاترین و داغترین نقطه جهنمت بسوزانى براى من گوارا خواهد بود چون در آن صورت خواهم فهمید تو هم عاشق من شده اى.
📚 فرازهایی از وصیت نامه شهید
شهادت :  1365/10/23  
#شهید_محمد_عبدلی
🌷🌹تقویم یادبود شهداء   🌹🌷

دسته ها : وصیت نامه
1402/10/21 20:43


✅ جنسی که خریدارش خود خدای متعال است

💠 انَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ
در حقیقت ‏خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى] اینکه بهشت براى آنان باشد خریده است همان کسانى که در راه خدا مى ‏جنگند و مى ‏کشند و کشته مى ‏شوند
📚 سوره ۹: التوبة  ﴿۱۱۱﴾
در این آیه، پروردگار متعال می‌فرماید: من مشتری هستم. فروشنده مؤمن است، جنس مورد خرید جان و مال مؤمن است، قیمت این معامله جنت است، من جان و مالشان را خریدم و می‌خرم.
🔶 شهید عبداللَّه رهبررنجدوست (رهبرى) درجمع دوستانش، ساعت ۲۴ روز ۱۷/بهمن/۱۳۶۴ چند روز قبل از شهادتش در دزفول مقر لشکر ۳۱ عاشورا چنین مى‏گوید:
«… بهترین درجه ‏اى که انسان مى‏ خواهد آن را براى خود توشه قرار دهد درجه شهادت است و امّا این که من واقعاً متأسف هستم و غصه می‏خورم براى این مسأله که چهار سال در این جبهه ‏ها مانده ‏ام
ولى حیف که نمیدانم چرا این کالا (جان) قیمت نداشته تا خریدارش خدا باشد.
تاریخ شهادت :  ۷/اسفند/۱۳۶۴ ه .ش
📚 کتاب باغ شقایق ها

🌷🌹تقویم یادبود شهداء   🌹🌷
@shohada_hokmabad_tbriz
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═

دسته ها : خاطرات
1402/10/21 20:43



💠 توصیه و راهکار شهید به دوستانش برای رسیدن به شهادت
✔️ وحدتتان را حفظ کنید.
 🔸غیبت بزرگترین دشمن براى ما می ‏باشد،
✔️ محبت را حاکم کنید،
🔸 اگر اشتباهى کردید از دیگرى معذرت بخواهید ،
✔️بگوئید که اشتباه کرده اید ،
🔸و خودتان و غرورتان را بشکنید تا به خدا نزدیکتر شوید.»

#شهید_عبدالله_رهبر_رنجدوست

📚 کتاب باغ شقایق ها

🌷🌹تقویم یادبود شهداء   🌹🌷
@shohada_hokmabad_tbriz
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═

دسته ها : خاطرات
1402/10/21 20:43
X